بیابان را,سراسرمه گرفته ست
چراغ قریه پنهان است
موجی گرم درخون بیابان است
بیابان,خسته
لب بسته
نفس بشکسته
درهذیان گرم مه عرق می ریزدش آهسته از
هربند
"احمدشاملو"